• وبلاگ : گــر تــو بيايـي غــم از دل بـرود
  • يادداشت : من از جنگ چه ميدانم؟
  • نظرات : 1 خصوصي ، 21 عمومي
  • پارسي يار : 12 علاقه ، 2 نظر
  • ساعت دماسنج

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
       1   2      >
     

    سلام بر شما

    پست خوبي گذاشتيد .. انشاء الله شهدا دعا گوي شما باشند ...

    شاخصه ي اصلي شهدا اين بود که از خودشون گذشتند و به خدا رسيدند .... خود بيني رو رها کردند و خدا بين شدند ...

    انشاء الله که به برکت دعاي شهدا ما هم اين طور بشيم ..

    پاسخ

    سلام خدمت شما جناب آقاي نباتي...ممنونم از دعاي خيرتون ان شاالله......خوش آمديد...
    پاسخ

    سلام:))


    سلام آره ما از جنگ هيچي نميدونيم...

    سلام مهديه:)

    پاسخ

    سلام ئه تو هم فهميدي؟چه خوب:دي سلام


    سلام

    نسل ما نسل آرامشه .. بابام ميگه تو که به دنيا اومدي ديگه تموم سر و صدا ها تموم شده بود ../

    اما الان من ميدونم مبارزه سخت تر از اون وقتاس و نبايدبي تفاوت بنشينيم

    قلمت پاينده مهديه جان

    پاسخ

    سلام....بله درست ميگي ممنونم تبسم جان....خوش آمدي....
    سلام بانو
    هنوز طعم شلمچه و خاک شهيد پرور جنوب رو حس نکرده ام دعا کن عالي بود :)
    پاسخ

    سلام منيره جان ممنونم...يه قسمت هايي از اين نوشته رو از يه مقاله نوشتم...چشم دعا گو هستم ...خوش آمدي...
    + امام را دعا كنيد 


    امام رضا

    بسته به چشم هاي تو شد سرنوشت ما

    يک خنده‌ ي رضايتت آقا بهشت ما

    اسعدالله ايامكم..
    به روزم...

    سلام وخدا قوت توي وصيت نامه ي 50هزار شهيد به آمار دقيق برررسي شده و نام 4نفر در همشون آمده. جالبه اين افراد براي شهرهاي مختلف و آداب رسوم مختلف بودند اما عقيده ها و درکشون يکي بوده. 1)نام زيباي اباعبدالله حسين حضرت ارباب.2) نام خانم زينب کبري ُس که هرجا حسين باشد زينب هم هست. نام امام امت خميني کبير و ولايت پذيري 4) حجاب
    پاسخ

    سلام خدمت شما جناب شاعري....ممنونم از نظر ارزشمندتون...
    من هنوز به دنيا نيومده بودم اونموقع
    شنيدن کي بُوَد مانند ِ ديدن ...
    پاسخ

    اوهوم منم به دنيا نيومده بودم....خوش اومدي....

    هيچي...هيچي نميدونم...فقط يادمه اون موخع...يوني که بودم هر 5شنبه ميرفتيم شلمچه......:( چخدددددر دلم تنگ شده....:(((((
    پاسخ

    اوهوم هيچي....خوشا به حالت...هر هفته با شهدا......ان شاالله قسمت شه دوباره بري....


    دارم وصيت نامه ها و آثار به جامانده از شهيدان را مطالعه ميکنم....

    خوشا بحالتون ، توفيق کمي نيست..

    اميدوارم در رسالت زينبيتون موفق باشيد..

    سلام...

    پاسخ

    سلام ان شاالله خدا بخواد وکمک کنه که بتونم درس بگيرم ....ممنونم از لطفتون خوش آمديد...
    من از جنگ چيزهايي يادمه.....کلاس دوم ابتدايي سر جلسه ي امتحان بودم صداي آژير قرمز بلند شد ....بچه ها آرام مشغول نوشتن بودند ولي معلمها با رنگ پريده تند و تند قدم ميزدند....من تو دلم گفتم حتمآ آژير قرمز قضيه ي ترسناکي است ....اما همه ي بچه ها مطمئن بودند که زنده ميمونند ...بزرگ ميشند....خيلي بزرگ
    سلام
    پاسخ

    يادمه اين نوشته رو قبلاً تو اون وبم که حذف شد زدم...بازم شما يه خاطره تعريف کرديد...مشخصه از جنگ خاطراتي داريد......سلام خدمت شما....ممنونم از وقتي که گذاشتيد...

    سلام

    هنوز شهدا منو نطلبيدن ونتونستم برم جنوب به پابوسشون

    دعا کنيد قسمت منم بشه

    متنتون خيلي قشنگ بود

    موفق باشيد

    پاسخ

    ان شاالله...بطلبن برين....با صفاست خيلي....خواهش ميکنم....خوش آمديد...مويد باشيد...
    اوهوم
    واقعا
    ما از جنگ چي ميدونيم !؟
    فقط شنيديم
    همين!!!
    هيچيييييييي ازش نميدونيم
    قشنگ نوشته بودي
    موفق باشي :)
    پاسخ

    هيچي نميدونيم....يه قسمتي از اين نوشته رو قبلاً تو يه مقاله خوندم:)ممنونم خوش اومدي:)
       1   2      >