آفتاب
شمشیر صاعقه ،پشت ابر های تغافل پنهان است.
ابرها چشم دیدن خورشید ندارند.
ابرهای بی برکت ِ باران برای سرقت خورشید آمده اند.
همیشه پشت ابر خورشیدی منتظر است.
تو اگر منتظر خورشیدی ،ابرها را مپسند ، ابرها را به سر انگشت روشن خویش کنار بزن.
پلک های بسته نیز ابرند که خورشید چشم ها را می پوشانند.صاعقه پشت پلک های تغافل است.
روزهای آفتابی روشن را تنها آنان ادراک میکنند،که شیوه ی ابر زدایی بدانند. ابر های عفلت ما ، ابر های سیاه «خود»،حجاب آفتاب شده اند.
آفتاب بی تاب آمدن است.
ما خود حجاب آفتابیم.بر خیزیم و از کرانه ی این آسمان،خود را کنار بزنیم. این شب خوفناک بی آفتاب خواهد رفت ... آفتاب پشت ابرهای تغافل ما پنهان است.
محمد رضا سنگری
اما وجه الانتفاع بی فی غیبتی فکالانتفاع بالشمس اذا غیبها عن الابصار السحاب….
اما کیفیت بهره برداری مردم از من در زمان غیبتم همانند بهره برداری آنان از خورشید است ،هنگامی که ابر خورشید را از دیدگان پنهان کند.
کمال الدین ،ص 485.