سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گــر تــو بیایـی غــم از دل بـرود

مولای غریبم...

سلام مولای غریبم...

سلام ای معشوق عالمیان...

آقای خوبم...!

میدانی چند سال است انتظارت را میکشم؟!....

از وقتی سخن گفتم و معنای سخن خود را فهمیدم....

آن زمان همه جا حرف از تو بود...حرف از غربتت...حرف از تنهاییت...

همه جا حرف از اشک ها و گریه های تو بود که برای ما...........

و چقدر شکستم از شنیدن آن حرف ها.......

آقا جان....

چقدر دلم میخواهد بدانم کجایی؟...چه میکنی؟...

چقدر دلم میخواهد بدانم باز با گناهان من....ما....

دل قشنگت آزرده شده؟!

چقدر دلم میخواهد بدانم آیا باز با گناه های من....ما ...

چشمان زیبایت خیس اشک شده است؟!

ولی....جوابش را میدانم:(.....

و چقدر میشکنم هرساعت...هرلحظه از این دانستن........

***

آقا جان بیا و بیدارمان کن از این خواب رنگی....

بیا و هوشیارمان کن....

بیا و جهان را از خواب غفلت بیدار کن....

آقا جان .....

همه ی جهان به خواب سنگین جهل فرو رفته.....

بیا و مارا از این کابوس نجات بده....

ای منجی عالمیان....ای مولای غریبم...

بیا و به اندازه ی تمام سالهای نبودنت با ما حرف بزن......

.

پ.ن:

آقا جان ساده بگم....دلتنگم...همین....

و فهمیدم که یه دل سیاه و سنگی هم میشه دلتنگ بشه....

.

یا الله یا رحمنُ و یا رحیم ، یا مُقَلِب القلوب ، ثَبِت قَلبی عَلی دینِک  . . .

 


+ نوشته شده در دوشنبه 91/10/18 ساعت 9:3 عصر توسط مهدیه نظرات ()