پيام
+
يادش بخير،عهد جواني که تا سحر...
با ماه مي نشستم از خواب بي خبر...
اکنون که مي دمد سحر،از سوي خاوران...
بينم شبم گذشته، زمهتاب بي خبر...
اين سان که خواب غفلتم،از راه مي برد...
ترسم که بگذرد زسرم آب، بي خبر...
.

سايه سادات ツ
92/7/20
پروانگي
عکس نيست
مهديه...
ممنون الان درستش ميکنم:)
پروانگي
درست شد :)
مهديه...
ممنون:)