شبکه اجتماعی پارسی زبانانپارسی یار

پيام

+ *اين روزها *رقص مرگِ برگ هاي زرد در هياهوي باد پاييزي وقتي از درختان تنومندشان جدا مي شوند *مرا به ياد احوال خودم مي اندازد* كه وقتي از *تكيه گاه و اصل و ريشه ام *جدا شوم سرانجامي ندارم جز لگدمال شدن *زير گام هاي رهگذران روزگار* ….
مهديه...
يکي نيست به من بگه تو الان بايد اينجا باشي؟فردا 140صفحه امتحان دارم:)
مهديه...
زهرا ببخشيد نظرت پاک شد:) خ دادم
الان نبايد ميگفتم؟ يا پاک شد؟ :)
مهديه...
نبايد ميگفتي:))
وا... اصلا چيز مهمي نيست!!
مهديه...
نيست اصلاً ولي دوست ندارم:)
حساس نباش.. همه يه روزي اين امتحانو ميدن
مهديه...
خوب باشه حالا هرکي ندونه فکر ميکنه امتحان چيه:))))(نگي ها)
خب با اين کارايي که تو ميکني همه همين فکرو ميکنن... بابا چرا اينطوري ميکني تو؟ وا... ج خ دادما
مهديه...
نميدونم چرا دوست دارم اين فيدم برگزيده شه:دي
مهديه...
بگذريم زهرا :)
ديگه چي دوس داري؟ بگو.. :))
مهديه...
ديگه اين که دوست دارم الان بستني بخورم:دي
واي نگو تو رو خدا :(( لرزم گرفت :( الان کنار پنجره اتاقم نشستم هوا هم يييييييخخخخخ دارم ميلرزم :( بستنيييييي تو اين هواااااااا نگوووووووووو
مهديه...
يخ؟؟من زير کولر دارم يخ ميزنم:)ميچسبه ميخوام:)
کولررررررررررر؟؟؟؟ کولرررررررر روشن ميکنييييييين؟؟؟؟ ووووويييييييييييي .... نگوووووووووو .... ما تازه کل دريچه هاي مال کولرو توي اتاقا و سالنو بستيم روشم پلاستيک کشيديم!!! ووووويييييي
مهديه...
کولر اونم از نوع دوتيکش نه از اين آبي ها:))آره خوب چه کنيم ديگه گرمه:)
ووووييييي ... کولر گازي؟
مهديه...
آره بابا اصلاً اينجا کسي کولر آبي نميذاره جواب نميده:)
يا خدا !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
مهديه...
واااااااا حالا دوست داشتم اينجا ميبودي اونوقت ميديدم اينطور ميگي يا خداا خوب ميپختي:)
چميدونم والا.. من فقط ميدونم که ما اينجا داريم يخخخخخخخ ميبنديم
مهديه...
خوب آره ديگه:)اينجا جنوب است جانم جنوب:)
:) من کم کم بايد برم . باباي
مرا به ياد احوال خودم مي اندازد :(
فهرست کاربرانی که پیام های آن ها توسط دبیران مجله پارسی یار در ماه اخیر منتخب شده است.
برگزیدگان مجله فروردين ماه
vertical_align_top