پيام
+
انداختند *تک درختي* را....
که مرا به ياد تو مي انداخت....
ديگر تمام تو خط خورده از بهار.....
انگار از ياد برده ام تبري را
که در دست هاي من چه مي کند....؟

کلبه تنهايي*مريم*
91/7/27
*زهرا بانو*
جمع کن اين فيدارو!! :دي
مهديه...
عکس از پيام رسان:)
مهديه...
قرار نيست هرچي من به تو گفتم تو هم بگي:))
*زهرا بانو*
اين به اون در!
*زهرا بانو*
قرار؟ خودت با خودت قرار ميذاري؟! قراري يادم نمياد :)
مهديه...
خودتو جمع و جور کن از تو فيدم تازه تو سرما خورده اي انقدر طرف من نيا:دي
*زهرا بانو*
اتفاقا اومدم بچسبم بهت تو هم سرما بخوري و فيدتم سرما بخوره دوتاتون به اميدد خدا فنا بشين :دي
مهديه...
فنا بشيم؟؟مگه تو فنا شدي؟:))
*زهرا بانو*
فنا بشين!!! شما و فيدتون با هم
مهديه...
شما ؟؟يعني کي دقيقاً؟:)
*زهرا بانو*
تووووووووووووووووووووو
مهديه...
باشه من:)