خدای تغییر...
ثانیه ها عبور می کند و زمان می گذرد....
و شب می شود...روز می آید...هفته تمام میشود...
ماه نو در می آید...زمین سبز می شود...سبز تر می شود...
زرد می شود سفید می شود...
و دوباره شروعی دوباره ،سالی نو...و دعایی برای نوشدن...
تورا می خوانم ...
که از این رو به آن روشدن دل ها به دست توست...
تـو را می خوانم و به نام هایت فکر میکنم،به کارهایت...
فکر میکنم تو خدای تغییری...خدای لحظه های برگرداندن حال بد به حال خوب...
خدای فراهم کردن فرصت تنفس درلحظه های غم و اندوه...
وخدای همراهی در غربت...خدای حضور در لحظه های تنهایی...
خدای گشودن درها وگره های بسته...
خدای رنگ به رنگ کردن صورت زمین و آسمان...
خدای آفرینش صورت ها وتصویرهای تازه و دلنشین...
خدای رویش وروشنی و فکر میکنم در این لحظه های نیاز...
در این لحظه های گردش سال، تورا به کدام نام بخوانم...؟!
.
یا الله یا رحمنُ و یا رحیم ، یا مُقَلِب القلوب ، ثَبِت قَلبی عَلی دینِک . . .