سفارش تبلیغ
صبا ویژن

گــر تــو بیایـی غــم از دل بـرود

خدایا یاریمان ده

 

خدایا یاریمان ده! خدایا کمکمان کن! خدایا مادر این غریبستان، تنها و بی کسیم...

تو خود غریبان را از غربت برهان...

خدایا تو خود شاهد غربتمان بودی!شاهد غصه هایمان بودی! شاهد رنج ها و تنهایی مان...

اینک تورا میخوانم تا مددی رسانی و مرا از این زندان هرزگی برهانی...

خدایا ما   چون کرم ابریشم،سال ها برگرد خویش تار تنیده ایم...و اینک خودمان را زندانی این تارها می یابیم  …گفته بودی این تارها وبالمان میشونند ولی ما...

اما اکنون آمده ام،آمده ام ای بخشاینده ی گناهان فراوان،   آمده ام ای راهنمای گم شدگان،آمده ام ای درمان استخوان های شکسته از بار گناه...

آمده ام ای دوست با همه خطاهایم ...با تمام بدی هایم آمدم...

بار گناه توان راه رفتن برایم نگذاشت...اما کشان کشان خود را به سرای تو رساندم...

خدایا نمیدانم از این همه خطا برایت بگویم یا....

اگر بخواهی می شمارم ازهمان دوران تکلیف می شمارم تا به این جا برسم...اما اگراذنی دهی همین را بگویم که خدایا خراب کردم...

واکنون خود نیز خرابم....خراب ِ خراب...

اما اکنون فهمیدم...اکنون پشیمانم و شرمسار از گذشته...خداوندا دستم را بگیر...و توبه ام را بپذیر ای مهربان ترین مهربانان...

خلاصه ای از کتابی که خوندم البته خلاصه ی خلاصه( آتش فراق)

خداوند به پیامبر عزیزش می فرماید: بگو به گناهکاران که خدا می گوید: «ای بندگان من که به زیان خویشتن بسی کارها کرده اید، از رحمت خدا نومید مباشید که خدا همه گناهان را می آمرزد و او آمرزنده و مهربان است  .

 


+ نوشته شده در سه شنبه 91/5/3 ساعت 4:13 عصر توسط مهدیه نظرات ()