اگر به بندگي ارشاد ميکنيم تو را
اشارهاي است که آزاد ميکنيم تو را
تو با شکستگي پا قدم به راه گذار
که ما به جاذبه امداد ميکنيم تو را
درين محيط، چو قصر حباب اگر صد بار
خراب ميشوي، آباد ميکنيم تو را
ز مرگ تلخ به ما بدگمان مشو زنهار
که از طلسم غم آزاد ميکنيم تو را
فرامشي ز فراموشي تو ميخيزد
اگر تو ياد کني، ياد ميکنيم تو را
اگر تو برگ علايق ز خود بيفشاني
بهار عالم ايجاد ميکنيم تو را
مساز رو ترش از گوشمال ما صائب
که ما به تربيت استاد ميکنيم تو را